باور کن تقصیر من نبود
من هزاران کیلومتر دور بودم
موجودات فضای منو دزدیده بودن
و از من یه برده هفت چشم درست کرده بودن
و این فقط تو بودی که به من جرئت دادی
تا تک و تنها در مقابل اونا بایستم
و بتونم با سفینشون فرار کنم و به زمین برگردم
حالا باور می کنی که من واقعا می خوام که تو منو ببخشی