«امیدوارم که شما جوانان از تنگ نظری قدیمیان و از تندوری امروزیان، که نتیجه آن تنگ نظری بوده است، برحذر باشید»، «برخورد ما با جوانان آمیزهای از تسامح و موعظه است»، «وقتی به جوانان مینگرم چشمی را میگشایم و دیگری را بر هم میگذارم»، «آرزوی من این است که جوانان همواره مورد لطف و حسن ظن جامعه خود باشند. جوانان رکن و اساس و شریان حیاتی و گل خوشبوی کشورند و همواره رایحهای از بهشت را با خود همراه دارند.» در اندیشههای امام موسی صدر مطالبی درباره جوان دیدم که برایم بسیار تازگی داشت.
ایشان در دانشگاه لبنانی بیروت در دانشکده حقوق صحبتی کردند که خطابشان به جوانان دانشجوست. آن سخنرانی بسیار دقیق است و من معتقدم که باید در عرصه وسیعی پخش شود. گفتند دانشجو کیست؟ او جوان طالب علم است. جوانی است که در حال تحصیل علم است. بعد درباره جوان نکات دقیقی را گفتند. بعد درباره علم گفتند و بعد درباره تحصیل علم و بعد امتیاز دانشجویی که تحصیل میکند، حتی بر عالمی که استاد دانشگاه است و تحصیل را به ظاهر تمام کرده است. ایشان برای جوان چندین خصوصیت بسیار دقیق را برشمردند. این همه را یک جا در هیچ منبعی نمیبینید.
1-توانایی و نیرومندی:
این اولین ویژگی، اصولاً امری بدیهی و ظاهری و مشخص است. جوان توانایی جسمی دارد و نیرومند است. در بسیاری از جاها به صورت تفصیلی در مقایسه با بزرگسالان آوردهاند. جوان تواناتر، نیرومندتر و قوی است و گفتهاند که برای هر موفقیتی توانایی جسمی و سلامت جسمی لازم است. به همین دلیل این توانایی و نیروی جوان میتواند زمینهساز موفقیت او باشد.
2- شکیبایی:
جوان در برخورد با دشواریها و مشکلات زندگی از شکیبایی و صبر برخوردار است و صبر جوان در برخورد با مشکلات بسیار بیشتر از بزرگسالان است. صحبت جنگ و جبهه را گفتهاند. درباره برخوردهایی که در مصائب و سختیهای زندگی میآید، توضیحات زیادی دادهاند. گاهی ما فکر میکنیم جوان باید یک آدم نازک و لطیف باشد. ایشان نمونههای زیادی را گفتهاند که چگونه جوانان تلاششان، صبر و شکیباییشان در دشواریها بیشتر است و باز یادآوری کردهاند که آن توان جسمی اگر همراه با شکیبایی در مصائب باشد، آدم را موفق میکند.
3- خویشتنداری جوان در برابر امیال و هوسها بیشتر است:
به زعم خیلیها جوان بیشتر به طرف هوا و هوس میرود. شاید این برایتان چیز غریب و شگفت انگیزی به نظر برسد. ولی اگر شما با اکثریت جوانان برخورد کنید، نه با گروه کمی که شاید قربانی تربیت خانوادهها باشند، واقعا بیش از بزرگسالان بر هوای نفسشان تسلط دارند. نمونههایی از روزه را گفتهاند. ایشان گفتهاند نیاز یک جوان به آب و غذا خیلی بیشتر از کسی است که مثلاً قدرت دارد، نیرو دارد، ولی روزه نمیگیرد. در مسائل جنسی ایشان میگویند به اغلب جوانان نگاه آسیبشناسانه نکنید.
4- فرصت و مجال جوان در روز خیلی بیشتر از بزرگسالان است:
هر بزرگسالی را که در یک مجلس دیدید، بدانید که چندین ساعت سعی کرده تا خودش را آماده آمدن به این مجلس کند، خسته بوده، گرفتار بوده و خودش را به آنجا رسانده. ولی یک جوان تا آخر شب بیدار بوده، مثلا برای درسش، صبح زود هم برخاسته و به دانشگاه رفته است. مجال یومیه جوانان بیشتر است و فرصت بیشتری دارند. بعد گفتهاند که جوان از نظر طول زندگی و عمر هم مجال بیشتری دارد. بزرگسالان اغلب میگویند: «دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند.» امیدی به آینده ندارند. ولی یک جوان دست کم 20 سال یا 30 سال میتواند برنامهریزی درازمدت بکند. از نظر روحی جوان امکانات فراوان دارد. اصلا ناامیدی و محال برای یک جوان خیلی مطرح نمیشود. فکر میکند که همه چیز ممکن است. از نظر روانی تازگی و نشاط داشته باشد . ایشان در تعبیر آن «و لَمّا بَلَغَ اشُدَهُ» (12:22) میگویند. یعنی همه قوا در یک جوان جمع است.
ایشان جوان را آنتیتزی میداند که در مقابل واپسگراییها میایستد. همان حرفی که در آغاز زدم. بزرگسالان به سبب وابستگیشان این قدرت ایستادن را ندارند و نمیتوانند تغییری ایجاد کنند. رفتار خود ایشان هم با جوانان در همین آثاری که به شما دادند، همه جا، همین گونه بوده است. صمیمیت، به کار گرفتن آنان در عرصههای مختلف، چه جبهههای جنگ جنوب، چه خدمت به محرومان، چه فعالیتهای صلحطلبانه، جابهجا، این گونه بوده است. آن چیزی که امام قبول داشتند و خودشان عمل میکردند، این بوده که با جوانان، هم باید از خردورزی و هم از حسن خلق استفاده کنیم. امروز همه از سیمای گشاده و متبسم ایشان یاد میکنند. امام صادق (ع) فرمودند: حد حسن خلق سه چیز است: خوشرویی، کلام زیبا و انعطافپذیری و سهلالقرب بودن. نمونههای زیادی در این جزوهها هست که تازه کم است. پدر و مادر اهل تسننی که پسرشان مسیحی شده و هیچ یک از علمای اهل تسنن نتوانسته است او را برگرداند. ایشان چندین جلسه وقت میگذارند. این جمله ایشان که من با جوانان که برخورد میکنم به آنان میگویم درها را ببندید و دهانها را بگشایید، و هر چه میخواهید بگویید، و یا نکات دیگری که به راستی زیباست. در آخر فقط برای دوستان جوانمان بگویم، چه آنانی که حاضرند، چه کسانی که نیستند. کسی میتواند، در اندیشه و عمل، با جوان به این خوبی رفتار کند که خودش آدم سالمی باشد. حقیقت این است که فقط با این صحبتها و توصیهها نمیشود. باید خودش انسان بسیار ساخته شده و مثبتی باشد. ثانیا خودش باید یک جوانی موفقیتآمیز داشته باشد. شما جوانی امام را نگاه کنید. ایشان از نوجوانی وارد حوزه شده و به 30 سالگی نرسیده، مجتهد مسلمی میشوند و در قم از علمای بزرگ درجه اجتهاد میگیرند. 4 سال بعد از اجتهاد برای ادامه تحصیل به نجف میروند. همزمان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس میگیرند و همان جا به زبان فرانسه مسلط میشوند. بچههای ما این همه سال درس میخوانند، یک زبان ساده را یاد نمیگیرند. تسلط به عربی، فرانسه، فارسی و مقداری انگلیسی. همه اینها پیش از 27 و 28 سالگی بوده است. از جمله فعالیتهای دیگر او کارهای مطبوعاتی و راهاندازی اولین مجله اسلامی به عنوان مکتب اسلام است. همچنین او مدرسه ملی اسلامی در شهر قم تاسیس کرد. بعد هم محضر استادان بزرگی را درک کردند. من میخواهم به سهم خودم دادخواست بدهم، چون خیلی متاسف میشوم، وقتی میبینم که بحث امام موسی صدر را در حد بحثهای سیاسی به فراموشی میسپارند. امام موسی صدر برای همه ما و پدران و مادران، الگوی بزرگ تربیت فرزندانمان هستند و ما این دادخواست را داریم که این مربی بزرگ به جامعه ایرانی و اسلامی ما برگردد.
ما به نمایندگی از همه جوانان میخواهیم که یک اسوه بزرگ، یک پیشوا، یک مرشد، یک رهبر بزرگ جوانان، که در این دنیای پر از مشکل هنوز میتواند جوانان ما را راهنمایی کند، به آغوش دنیای اسلام بازگردد. از نظر دانشگاهیان هم امام موسی صدر الگوی بزرگ انسان موفق است. هم میتوان درباره او مطالعات نظری کرد و هم میتواند از نظر اندیشه به دانشگاهیان رهنمودهای بزرگی بدهد. امیدواریم که همه تلاشها به این سو برود که آن رهبر فرزانه و بزرگ را از نزدیک ببینیم.