روزنامه اعتماد هجدهم تیرماه امسال در گزارشی عجیب در صفحه حوادث خود، از مرد شیادی نوشت که به بهانه درمان از طریق هیپنوتیزم به زنان و دختران تعرض میکرد:
مردی با ادعای اینکه از طریق هیپنوتیزم مشکلات دختران جوان را برطرف میکند 12 دختر را مورد سوءاستفاده قرار داد. به گزارش خبرنگار ما رسیدگی به این پرونده با دستور دادیار شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 تهران و در پی شکایت دختری 28 ساله به نام مریم آغاز شد. مریم که به خاطر فراهم نشدن فرصت ازدواج تصور میکرد طلسم شده است از طریق یکی از دوستانش با مردی به نام رحمان آشنا شد. این مرد مدعی بود تواناییهای خارقالعادهای دارد و میتواند با هیپنوتیزم کردن مشتریانش، ریشه اصلی گرفتاری های آنها را پیدا کند و از بین ببرد. به این ترتیب مریم به امید باز شدن بختش، به خانه رحمان رفت اما پیش از آنکه هیپنوتیزم آغاز شود رحمان با یک لیوان آب میوه از مشتری خود پذیرایی کرد. دختر جوان که خبر نداشت در چه دامی گرفتار شده است آب میوه را سر کشید و دقایقی بعد احساس خوابآلودگی کرد. مقاومت او و تلاشش برای هوشیار ماندن فایدهای نداشت و وی از حال رفت. ساعتی بعد وقتی مریم به هوش آمد متوجه شد توسط رحمان مورد آزار قرار گرفته است، ضمن این که مرد شیاد تمام طلا و جواهرات او را هم برداشته و حاضر به پس دادن آنها نبود. دختر جوان که داد و فریادهایش هیچ سودی نداشت به ناچار به خانه برگشت و چند روزی را در انزوا گذراند تا این که تصمیم گرفت برای خارج شدن از شرایط بد روحی به دادسرا برود و علیه رحمان شکایت کند. مریم وقتی در برابر دادیار سلیمانی قرار گرفت، گفت؛ یک سال بود که هیچ خواستگاری سراغم نمیآمد.
چون قبل از آن پسران زیادی خواهان ازدواج با من بودند و من به هر کدامشان، به خاطر سلیقه خود یا والدینم پاسخ منفی میدادم وقتی دیگر خواستگاری برایم پیدا نشد به این باور رسیدم که طلسم شدهام. از نظر روحی و روانی در وضعیت بدی بودم و فکر و خیال مرا راحت نمیگذاشت. این مشکل حتی دوستانم را هم متعجب کرده بود چون من دختر زیبا و پولداری هستم و طبیعتاً باید فرصتهای زیادی برای ازدواج نصیبم شود. سرانجام یکی از دوستان صمیمیام رحمان را به من معرفی کرد. پیش خودم فکر کردم شاید با هیپنوتیزم بختم باز شود ولی این مرد مرا بیهوش کرد و مورد آزار قرار داد. وقتی هم به هوش آمدم گفت از من فیلم گرفته است و اگر شکایت کنم آن را تکثیر خواهد کرد.
بعد از شکایت دختر 28 ساله ماموران به خانه رحمان رفتند. اما متوجه شدند او گریخته است. پس از آن با چهرهنگاری از متهم و بررسی اطلاعاتی که شاکی از وی ارائه داده بود فاش شد نام این مرد در بانک اطلاعاتی مجرمان سابقهدار ثبت و قبلاً به جرم آدمربایی دستگیر شده و سه سال را در زندان گذرانده بود. افشای این جزئیات روند تحقیقات را شتاب بخشید و تجسسهای گام به گام پلیس تا آنجا پیش رفت که معلوم شد متهم در یکی از روستاهای شمال کشور پنهان شده است. رحمان پس از دستگیری و انتقال به تهران تحت بازجویی قرار گرفت و از اعمال تبهکارانهاش پرده برداشت. او به اغفال 12 دختر اعتراف کرد و گفت؛ "بختگشایی از طریق هیپنوتیزم شگرد اصلی من بود و از آنجا که مشتریانم دختران جوان و زودباور بودند به راحتی میتوانستم آنها را فریب دهم و چون آنها را به انتشار فیلم غیراخلاقی تهدید میکردم از من شکایت نمیکردند، ضمن اینکه با سرقت طلا و جواهرات و پولهای آنان زندگیام را میگذراندم".
بنابر این گزارش در پی اعترافات رحمان وی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات از او ادامه دارد. (اعتماد، 18 تیر 1388 ).
تحلیل یک حادثه
ازدواج پرتفاهم و ثمربخش، آرزوی هر جوان آگاه و سالمی است که به شادیهای سازنده حال، نیکبختی پایدار آینده و رستگاری جاودان جهان آخرت میاندیشد. برای دستیابی به این رؤیای شیرین، جوان آرزومند باید از نیروی روشنگر «عقل» یاری جوید: آثار مفید و علمی را که دانشمندان فرهیخته و آگاه به فرهنگ اسلامی- ایرانی ما نوشتهاند بخواند، درباره روشهای درست همسرگزینی بیندیشد و با کارشناسان باتجربه مشورت کند، نه اینکه بدون آیندهنگری به هر کورهراه و بنبستی وارد شود. نکتهها و عبرتهای این ماجرا را گذرا از نظر میگذرانیم:
نکتهها
1- بسیار ضروری است که نهادهای فرهنگی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان ملی جوانان با همکاری صاحبنظران حوزه ازدواج و خانواده طرحی علمی، اسلامی و جامع، برای گسترش ازدواجهای به موقع، آگاهانه، آسان و پایدار تدوین کنند.
2- پس از روشن شدن اهداف، روشها و مراحلی که در طرح میآید دولت به تأسیس نهادی توانمند برای اجرای آن اقدام کند. راهاندازی، اداره و بازآموزی مراکز مشاوره دولتی و خصوصی بخشی از این اقدام فرهنگی- اجرایی است.
3- با همکاری و هماهنگی گروهی از روانشناسان، برنامههایی دقیق و قابل اجرا تهیه شود و در قالبهای گوناگون مانند: (مقاله، کتاب، کارگاه آموزشی و فیلم...) به مخاطبان ارائه گردد. به این امید که جلو این همه سردرگمی جوانان و فریبکاری شیادان گرفته شود.
عبرتها
1-مریم به قول خود دختری زیبا و پولدار است و شانس پیدا کردن خواستگاران خوبی را داشته است اما گم کردن هدف ازدواج و ناآگاهی به ملاکهای همسرگزینی و زیادهطلبی او باعث شده است که نتواند به موقع موفق به تشکیل خانواده شود.
2-معمولاً کسانی به طلسم و جادو و خرافاتی مانند بسته شدن بخت اعتقاد دارند که گوهر خداداد عقل را در پشت پردههای خیالبافی و ظاهربینی پنهان کردهاند و برای حل مشکلات زندگی، خود را از تمرین «اندیشیدن» و «مشورت کردن» محروم ساختهاند. اسیران هوای نفس و بردگان احساسات تند، شکیبایی و بردباری را نیاموختهاند. آنان چون نازپرورده و تنآسا بار آمدهاند، اگر در مسیر زندگی با مانعی روبهرو شوند، به هر ایدهای که از ذهنشان بگذرد به سرعت عمل میکنند از روی سادگی پیشنهاد هر فرد دوستنما را میپذیرند و یا مانند مریم از روشهایی استفاده میکنند که رنج تفکر و زحمت تلاش را در خود ندارند!
3-در کدام منبع علمی آمده است که هیپنوتیزم میتواند خواستگاری، خوب و مناسب را به خانه دختری آماده ازدواج روانه کند؟ هیپنوتیزم، تازه اگر توسط متخصصی باتجربه و دارای پروانه رسمی مشاوره و درمان به کار رود باعث ایجاد تغییر در ادراک، حافظه، انگیزش، تمرکز و رفتار فردی میشود که به اختیار خود به خواب میرود و تحت تأثیر تلقینهای هیپنوتیزمکننده قرار میگیرد. «هاکن بری» و «هاکن بری« در کتاب کشف روانشناسی (2007) کاربردهای اصلی این روش را در کاهش دردهای مختلف، رفع کابوسهای شبانه، کمک به درمان لکنتزبان، حملههای آسم و افزایش تمرکز و انگیزه میدانند.
4-مریم دوازدهمین دختری بوده است که مورد اذیت و آزار مرد فریبکار قرار گرفته است و با شکایت کردن، باعث دستگیری او شده است. چرا یازده نفر پیش از او چنین نکردهاند؟ آیا زمان آن نرسیده است که آموزشهای لازم را به زنان و دخترانمان بدهیم که خود را در معرض متجاوزان قرار ندهند و اگر قربانی این عمل کثیف و ظالمانه شدند، به مقامات انتظامی اعتماد کنند و مطلب را به گونهای گزارش دهند که برای آبروی خود و خانوادهشان گرفتاری تازهای پیش نیاید؟
5-به نظر میرسد مجرمان سابقهدار بعد از آزادی از زندان، باید سالها به صورت نامحسوس تحت مراقبت قرار گیرند.
6-راستی ، دوست مریم که رحمان را به او معرفی کرده است چه نسبت و رابطهای با این مرد تبهکار داشته است، قربانی؟ همکار؟ یا بیخبر از همه جا؟
" عبرت " عبور کردن از ظاهر رویدادها و رسیدن به ژرفای خردپرور آنهاست. هوشیاران آیندهنگر، همانگونه که از تجربه؛ حادثهای شخصی و نکته آموز، درس میگیرند از عبرت که داستان تودرتوی زندگی دیگری است- بیدار میشوند و راه پیشروی خود را با روشنی میپیمایند. مولای یکتاپرستان فرموده است : "عبرت گرفتن هشداردهندهای صادق است. کسی که بیندیشد عبرت گیرد و کسی که عبرت گیرد از پرتگاههای زندگی کنارهگیری کند و چون چنین کند از گرفتاریهای هلاککننده در امان ماند" .