همه چیز با تو شروع می شود

همه چیز با تو شروع می شود

میرمجید سعیدی
کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی
دانشجوی دکترای تخصصی ورودی93
عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کارشناس مطالعات اسلامی در بهداشت روان مشاور مذهبی انستیتو روانپزشکی تهران مشاور روان شناختی سازمان تبلیغات
عضو انجمن روان شناسی اسلامی

عضو تیم گایدلاین مراقبت معنوی بیماران سرطانی
Asian Pacific Journal of Cancer Prevention, Vol 17, 2016 4289
APJCP.2016.17.9.4289
Spiritual Care for Cancer Patients in Iran
Asian Pac J Cancer Prev, 17 (9), 4289-4294

@ دارای گواهی نامه های رسمی سطح یک و سطح دو از مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و شرکت در کارگاه های علمی و حرفه ای :
1- مصاحبه تشخیصی
8 ساعت دکتر احمد برجعلی متخصص روان شناسی دانشیار عضو هیئت علمی و رییس دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی
2- مشاوره پیش از ازدواج
33 ساعت دکتر محمود گلزاری متخصص روان شناسی؛ دکتر سید جلال یونسی متخصص روان شناسی بالینی
3- زوج درمانی با رویکرد C.B.T
39 ساعت دکتر سید جلال یونسی متخصص روان شناسی بالینی
4- خانواده درمانی سیستمی
دکتر حبیب اله اکبری متخصص مشاوره
مدرس دانشگاه علامه طباطبایی
5- روان درمانی کودک
100 ساعت مرکز مشاوره دانشگاه تهران خانم دکتر زهرا شهریور متخصص روانپزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران ؛ خانم دکتر بنفشه غرایی متخصص روان شناسی بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و خانم دکتر اسما عاقبتی متخصص روان شناسی بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی
7- آزمون های هوش WISC- WPPSI و WAIS استاد مریم علیمحمدی روانشناس بالینی
8- آزمون MMPI-II استاد سمیه شعبانی دانشجوی دکترای تخصصی روان سنجی
9- دوره کارورزی و سوپر ویژن
30 ساعت انستیتو روانپزشکی تهران دکتر جعفر بوالهری استاد دانشگاه علوم پزشکی
10- روش فهم روان شناختی متون دینی
دکتر عباس پسندیده روانشناس،عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث
11- تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی
12- تدریس در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
13- ارائه مشاوره دینی در :
بنیاد شهید : ویژه فرزندان شهدا
سازمان تبلیغات اسلامی 66403343
دانشگاه واحد علوم و تحقیقات 44865284
مرکز مشاوره بیدار 66414300
مرکز مشاوره رها 88971606
مرکز مشاوره عارف 37831444
مرکز مشاوره فرح بخش، روبروی مترو صادفیه
44966192
44076379
44056335

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

 

تعریف طلاق: طلاق را میتوان جدایی بعد از یک قرارداد یا یک عقد (نکاح)یا یک پیمان بین  یک زن و مرد تعریف نمود. تقاضا و یا خواست یکی از طرفین یا هر دو طرف برای پایان دادن به این عقد یا قرارداد را طلاق می نامند.

  • آیا ارتباطی بین طلاق و اختلالات روانی و  جنسی ارتباطی و جود دارد؟
  • آیا پس از درمان اختلالات روانی و جنسی مشکلات زوجین برطرف خواهد شد؟
  • چقدر عوامل اقتصادی در طلاق موثر می باشد؟

تعریف اختلالات روانی: برای اینکه بتوانیم تعریفی از اختلالات روانی داشته باشیم بهتر است بدانیم نرمال بودن روانی و یا بهنجاری روانی به چه معنی می باشد. هر جامعه ای دارای یک سری آداب و اصول رفتاری و فکری و فرهنگی خاص خود می باشد که مورد پذیرش افراد آن جامعه می باشد. با توجه به این تعریف رفتارهایی که خارج از این تعریف باشند را میتوان نابهنجار نامید. و رفتار بهنجار یا نرمال رفتاریست که منطبق با چارچوب و ارزشهای آن جامعه می باشد. آنچه در  این قسمت  گفته شد بیشتر مربوط به رفتارهای بهنجار یا طبیعی است و خارج از این تعریف را میتوان رفتار نابهنجار نامید که اختلالات روانی بخشی از آن می باشد. بطور کلی مرز بین رفتار و روان طبیعی و اختلالات روانی کاملا مشخص نیست. و این تعاریف از یک خانواده تا خانواده دیگر، و از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر متفاوت است.

تعریف عامه پسندی  که میتوان از اختلالات روانی و رفتاری نمود اینچنین است: عملکرد روانی، فکری و رفتاری که باعث آزار و اذیت خود و یا دیگران باشد. برای مثال کسی که استرس و اضطراب دارد این استرس و اضطراب باعث آزار خودش میشود. اما کسی که دچار بدبینی و شکاکیت است، این احساس هم خودش را آزار می دهد وهم دیگران را . و یا کسی که از اختلالات جنسی رنج میبرد این اختلال هم برای خود شخص و هم برای شریک زندگیش ایجاد مشکل میکند.

تعریف اختلالات جنسی: رفتار و احساسات و هیجانات جنسی را میتوان طبیعی نامید که 1. بسمت جنس مخالف و از نوع خود باشد 2. رابطه جنسی و احساسی طبیعی باشد. 3. هر دو طرف از یکدیگر  رضایت داشته باشند. هر رفتار و احساس جنسی که خارج از این تعریف باشد غیر طبیعی محسوب میشود. بطور کلی مشکلات جنسی را میتوان تحت دو عنوان اختلالات جنسی و انحرافات جنسی نام برد. اختلالات جنسی مثل ناتوانی جنسی یا اختلال نعوظ، زود انزالی، دیر انزالی،  بی میلی جنسی، سرد مزاجی جنسی، ترس یا فوبی جنسی، درد جنسی، اختلال ارگاسم و موارد مشابه میباشند. انحرافات جنسی مانند خود ارضایی، همجنس خواهی یا همجنس گرایی، خود ازاری(مازوخیسم) و دیگر ازاری(سادیسم)،شئ پرستی و پا پرستی (فتی شیسم) کودک ازاری و حیوان خواهی و غیره می باشند.

ارتباط عوامل روانی- جنسی و طلاق:

طبق پژوهش های بعمل آمده و همچنین گزارش هایی که در مراکز دادگاهی اخذ شده به نظر میرسد که طبق آمار بیشترین علت طلاق عامل جنسی می باشد که به صورت مستقیم (ناکارامدی جنسی زن یا مرد )و یا به صورت غیر مستقیم (خیانت یکی از طرفین) است. اگر چه عامل جنسی از نظر آماری رتبه اول را در طلاق دارا می باشد، با این حال دومین عامل طلاق  (طبق تجربیات بالینی و درمانی این درمانگر)  عوامل روانی است که شامل افسردگی،پرخاشگری، اعتیاد،  بدبینی و شکاکیت و تجربیات تلخ گذشته است که خود از علل اختلالات جنسی  می باشد. عوامل عاطفی، مانند دوست داشتن، ازدواج اجباری، عامل  اقتصادی و عوامل فرهنگی و اجتماعی در طلاق رتبه های بعدی را دارا می باشند.

پیامدهای طلاق:

اگر چه خود نفس طلاق معلول علتهای ذکر شده در فوق مانند اختلالات جنسی، افسردگی، پرخاشگری، بدبینی، اعتیاد، و غیره می باشد، اما پی امدهای طلاق مشکلات بیشتری را بوجود می اورد که مزید بر علتهای طلاق می باشد. طبیعتا بعد از طلاق مشکلات اجتماعی مانند فحشا و کودکان افسرده و بزه کار و اختلالات روانی مضاعف نسبت به قبل از طلاق بوجود می آید. و ...

پیشگیری و درمان قبل از طلاق:

به اعتقاد من بهترین راه برای جلوگیری از طلاق بررسی های روانشناختی قبل از ازدواج است. اگر در بررسی های اولیه زوجینی که تمایل به ازدواج با یکدیگر را دارند مشخص شود که یکی یا هر دو طرف  به دلایل مختلف دارای اختلالات روانی و رفتاری هستند تحت درمان قرار گیرند و درمان شوند در آینده شاهد معضل طلاق نخواهیم بود. طبیعتا اگر فردی در خانواده ای که والدین دچار مشکل بوده اند و یا طلاق گرفته اند و یا اینکه آن فرد دارای تجربیات تلخی در زندگی اش بوده در آینده  در زندگی خانوادگی اش دچار مشکل خواهد شد. بنابراین اگر افرادی قبل از ازدواج دچار اختلالات رفتاری و روانی هستند بهتر است درمان شوند در غیر این صورت یا جدا خواهند شد و یا زندگی تلخ و بسوز و بسازی خواهند داشت.

و دوم در صورتی که  قبل از ازدواج گام پیشگیرانه برداشته نشد و افراد با همان حالات روحی و روانی نابهنجار  تشکیل خانواده دادند و پس از آن در زندگی خانوادگی دچار مشکل شدند قبل از آنکه اقدام به طلاق و جدایی کنند بهتر است خودشان و یا بوسیله اطرافیان به روانشناسانی که هم قادر به مشاوره روانشناسی کارامد و هم درمان هستند مراجعه و یا ارجاع داده شوند.

آیا مشکلات این چنینی قابل حل و درمان است؟

من نمیدانم شمایی که در حال حاضر در حال مطالعه این مطلب هستید چگونه فکر میکنید و چه احساسی نسبت به این مطالب دارید، اما آنچه مهم است تعداد زیادی زوجین بدلایل مختلف مشابه اختلالاتی که در مطالب فوق گفته شد در اینجا بهبود یافتند و پس از آن زندگی شیرینی را آغاز کرده اند. برای مثال خانمی که پس از طلاق دچار افسردگی شده بود برای درمان به اینجانب  مراجعه کرد، وقتی از او علت طلاق را جویا شدم  اظهار داشت که همسرش تمایلات همجنس خواهانه داشته.و وقتی از او خواستم و اصرار کردم که آیا دوست دارید دوباره به زندگی بر گردید گفت در صورت درمان مشکلی ندارم. پس از آن با شوهرشان تماس گرفته شد و از او خواسته شد آیا دوست دارید تمایلات جنسی خود را طبیعی سازید و به زندگی مشترک بر گردید . شادمانی وی از این پیشنهاد وصف ناپذیر بود وجالبتر و هیجان انگیزتر زمانی بود که بعد از دو سه هفته همه چیز بسیار زیبا تغییر کرد.

و موارد بسیار اینچنینی که نمونه هایی از آن را در اینجا برایتان میاوریم.     ادامه دارد...

پنج علت طلاق

آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوری که در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود. این وضعیت بسیار نگران‌کننده است و برای حل آن باید اول دلایل آن را دانست. در این گفت‌وگو پویا پاکرو مشاور خانواده پنج علت (نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده) را از مهم ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی می‌داند که در زیر به شرح آنها می‌پردازد.

نداشتن شناخت
اولین علت اصلی طلاق در جامعه، نداشتن شناخت مناسب نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است. به بیان دیگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگی‌اش آگاهی ندارند.  اما راه‌حل این مشکل چیست؟ برای شناخت صحیح، زوج‌ها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه بعد به دنبال کسی باشند که با توانایی‌ها و ارزش‌های‌شان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله:

- به لحاظ مذهبی در یک راستا باشند، به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند و از منظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشند.

- یک ازدواج معقول آن است که پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. برخی این سوال را می‌پرسند که اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پیش می‌آید؟ در پاسخ باید گفت که اگر طرف مقابل تمام ملاک‌های دیگر طرف را داشته باشد و تفاوت سنی را هم دختر و هم پسر پذیرفته باشند مشکلی نیست.

- باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگیشان خوش‌شان بیاید. اگرچه خیلی از جوانان این مورد را به عنوان اولین و مهم‌ترین نکته در نظر می‌گیرند و بعد سراغ سایر ملاک‌ها و معیارها می‌روند که این نوع شیوه انتخاب، نادرست است.

- دختر و پسر باید انرژی‌های یکسان داشته باشند، زیرا این مساله به آنها کمک می‌کند که هم‌پا و رفیق یکدیگر باشند.

- توجه به عادت‌های شخصی از جمله مواردی است که باید به آن توجه داشت که آیا ما به عنوان یک همسر می‌توانیم با عادت‌های شریک آینده زندگی‌مان مانند نوع و نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و... کنار بیاییم.

- دیدگاه یکسانی در مورد میزان درآمد و نوع پول خرج‌کردن داشته باشند. این را باید بدانید که نوع، میزان و نحوه پول خرج‌کردن در زندگی مشترک بسیار مهم است و اگر در این زمینه مشکلی باشد، می‌تواند حتی منجر به طلاق شود.

سعی کنید به تغییر، امید نداشته باشید
زوج‌های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ تغییری رخ نمی‌دهد بلکه اصرار در تغییر باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر و در نهایت منجر به طلاق می‌شود، پس اگر نمی‌خواهید با طلاق و تبعات آن روبه‌رو شوید، ملاک‌های فوق را جدی بگیرید. 

بارها دیده شده که دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر به دنبال شخصی متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصیتی می‌گردند. به عنوان مثال ممکن است که دختری اجتماعی با روابط عمومی قوی به دنبال مردی باشد که روابط اجتماعی محدودی داشته باشد، وقتی این زوج کنار هم قرار گیرند مسلما یکدیگر را درک نمی‌کنند و در آینده همین درک نکردن، مساله‌ساز خواهد شد. افراد برای انتخاب شریک زندگی‌شان باید تشابه شخصیتی را مدنظر قرار دهند و شریکی را انتخاب کنند که از هر جهت شبیه خودشان باشد.

نبود تفاهم
سومین دلیل طلاق در جامعه، تفاهم نداشتن است. زوج‌ها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارت‌های زندگی مانند گفت‌وگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مساله آگاهی داشته باشند و این را بدانند که با تشکیل زندگی «من» و «منیت» از بین رفته و «من» تبدیل به «ما» می‌شود. در زندگی نفع «ما» مطرح است.

همچنین زوج‌ها باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفت‌وگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است. زوج‌هایی که بیشتر اهل گفت‌وگو هستند توانایی حل مساله را نیز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، کمتر از سه زوج توانایی گفت‌وگوکردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مساله توجه داشت که وقتی نتوان با گفت‌وگو به حل مساله‌ای پرداخت، مشکل بغرنج خواهد شد.

تکراری شدن و نبودن هیجان
چهارمین علت اختلاف و طلاق میان زوج‌ها، تکراری شدن زن و شوهر برای یکدیگر است. این را باید دانست که رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسید. منظور این است که حس‌ها و نگاه‌های تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته است را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب می‌شود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوج‌ها وارد فضای طلاق می‌شوند در واقع این پیام را برای یکدیگر می‌فرستند که «تو برای من مهم نیستی.» این در حالی است که هر دو طرف می‌توانند کارهایی انجام دهند که برای طرف مقابل تکراری و خسته‌کننده نشود.

دخالت خانواده‌ها
پنجمین علت اصلی طلاق را می‌توان دست‌های دخالت‌گری از بیرون دانست، دخالت‌ها می‌تواند شامل موارد ذیل باشد:

- دخالت خانواده‌ها: متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌های‌شان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستین‌اش بازمی‌گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترک هستند باید وابستگی خود را از خانواده قطع کنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگیشان به مدیریت خانواده خود بپردازند.

- دخالت امور شغلی و کاری: اهمیت دادن بیش از اندازه به کار و شغل سبب می‌شود که زوج‌ها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که بالطبع این مساله باعث می‌شود محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.

-دخالت اهداف شخصی: گاهی یکی از زوجین اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها می‌دهد، مثلا ممکن است یکی از همسران دوست داشته باشد به خارج از کشور مهاجرت کند یا اینکه در منطقه خاصی خانه داشته باشد، در حالی که طرف مقابل چنین تفکری ندارد. وقتی به این مسایل بیش از حد پرداخته شود عملا سکان زندگی از دست زن و شوهر خارج می‌شود و روابط به سمت گسسته شدن پیش می‌رود. بهترین راه‌حل برای این دسته از زوج‌ها این است که امیال و اهداف خود را در خانه مطرح کنند و تصمیم مشارکتی بگیرند. امروزه فضا، فضای مشارکتی است.

-دخالت فرزندان: زوج‌ها برخی اوقات به فرزندان‌شان بیش از اندازه بها می‌دهند، به طوری که تصمیمات را فرزندان بر عهده می‌گیرند.