تعجب است که برخی تحصیل کرده های مذهبی جامعه ما به علم روان شناسی اعتقاد و باور ندارند !! با معرفی اجمالی و ظاهری خواهر زاده خود به دختر خانمی که در همسایگی پسر زندگی می کرد ، خانواده دختر گمان کردند که آقا داماد " بوی امام زمان می دهد " !! اما پس از گذشت دو سال دیدند که از بوی امام زمان خبری نیست هیچ ، کم کم تهمت ها و بدرفتاری های داماد شروع شد و الآن کار به جایی رسیده است که در تلاشند که طلاق را جایگزین این زندگی کنند .
به جای اینکه مدام به یکدیگر بد و بیراه بگویند و صورت مسئله را پاک کنند ، ببینند چرا اسلام می گوید اجازه دختر بر عهده پدر است ؟ بیاییم ببینیم واقعا این از هم پاشیدگی زندگی این دختر و پسر 22 ساله ، فقط به این دلیل است که شوهر ، به همسرش اجازه نداده در مجلس ختم خویشان برادر خانم شرکت کند ؟ و یا چون یک بار به دلیل تحریک های لفظی زن ، بین زن و شوهر ضرب و شتم پیش آمده است ؟
چرا اشتباهات خود را به پای دروغ و غیر واقعی بودن شرایط ازدواج و شخصیت شوهر و خانواده اش می گذاریم؟ چرا نمی پذیریم که خانواده دختر ، در استدلال خود خطا رفتند ؟
پسر می گوید در حالی که دختر ، پس از یک درگیری لفظی بین او و همسرش ، به دادگاه مراجعه و تقاضای نفقه و مهریه کرده است ، به دفتر رسمی مشاوره روان شناسی مراجعه نموده و به دنبال رسیدگی علمی و تخصصی به مشکل زندگی خود است ؟
باید به خانواده ای که به دلیل انگیزه های معنوی خام خود ، تن به این ازدواج داده اند گفت : نه به آن احساس تقدس عجولانه روز اول ، و نه به این تصمیم عجولانه اقدام به طلاق امروز ؟
چرا فکر می کنید مشاوره های روان شناسی تخصصی ، نمی تواند خطاهای شناختی شما را در انتخاب هایتان مدیریت کند ؟