گوشی موبایل از دستش نمی افتد . حتی وقتی هم که می خواهد پدر و مادر گمان کنند که او دارد درس می خواند ، باز هم گوشی موبایل در دستش است و لای ورق های کتاب قایم کرده و مدام مشغول اس ام اس دادن است . پدر و مادر هم همچنان نظاره گر رفتارهای مشکوک و بدون توضیح او ! و بهت و نگرانی آنان ، که دختر یا پسرم الآن با کی مشغولند و این چه لذتی است که سراسر وجود آنان را فراگرفته که حتی حاضر می شوند به نزدیک ترین کسانی که با آن ها زندگی می کند و شب و روزش را با آن ها می گذراند دروغ بگوید و مدام اسراری را از آنان مخفی کند ؟
- دخترک ، مدام به مادر خود غر می زند که : چیزی نیست ، نگران نباش . مادر من ، عزیزم ، من دیگه بچه نیستم ، من بزرگ شده ام ، چرا هنوز فکر می کنی من نمی تونم از خودم مراقبت کنم ؟ این قدر به من نچسب ، تو رو خدا راحتم بگذار ! مادر هم که رفتارهای جدید تعریف نشده ای را از دختر خود مشاهده می کند ، نگران شده ، بی هیچ رفع نگرانی و توضیحی از سوی دخترک !!
- پسر هم که تازگی با بچه های معروف محله ( که همسایه ها رفتارهای متعارفی از آن ها مشاهده نمی کنند ) رفت و آمد می کند و با پدر و مادر و برادر و خواهر ؛ قایم موشک بازی می کند ، باز هم به نوعی موجب نگرانی والدین شده است.
- با چنین مشکلی چه باید کرد ؟
1- آیا باید فرزندان را به حال خود گذاشت تا هر کاری که می خواهند بکنند ؟
2- آیا والدین باید سخت گیری کنند ؟
3- آیا فرزندان نباید با ایجاد آرامش در والدین ، به نوعی نشان دهند که بزرگ شده اند و از بار نگرانی آن ها با شفاف سازی خود بکاهند ؟
@ از خوانندگان این مقاله خواهش می کنم در صورت موافقت ، نظر خود را اعلام کنند تا به بجث بنشینیم و از نظرات یکدیگر بهره مند شویم .
متشکرم